تسلیت و تعزیت ایام محرم

 

خدا را ای صبا با خاتم پیغمبران برگو

بیا در کربلا بنگر چه غوغای فراوان شد

زعرش کبریا کرب و بلا قدرش فزون آمد

چو اندر خاک و خون سبط نبی چون در غلطان شد

سلیمانی که پیغمبر بدوش خویش پروردی

تنش در خاک و راسش برسنان آل سفیان شد

سلیمانی که با قنداقه بردندش سوی یزدان

سرش دیر نصاری و تنش اندر بیابان شد

حضور خواهرانش سرجدا از پیکرش کردند

بصد رنج و تعب جان داد و شاه تشنه کامان شد

کجائی یا علی یکدم بیا در کربلا بنگر

که زینب در بیابان دستگیر آل مروان شد

همان زینب که خورشید از جمالش شرم میکردی

سوار ناقه عریان ز جور آن لعینان شد

همیگویم که پاهای یتیمان حسین از کین

براه شام مجروح از خس و خار مغیلان شد

سرشک اشک جاری شد زچشم نوگل زهرا

چو چشم نازنین او سوی خیل اسیران شد.

 سرشاه شهیدان درتنور خانه ی خولی

گهی در مجلس ابن زیاد نامسلمان شد

زچوب خیزران آزرده شد لعلیکه تا محشر

پیمبر در حضور انبیا زین غصه نالان شد

علم برای دختران

 

در حقیقت روح انسانی همان علم است علم

رسم و دستور مسلمانی همان علم است علم

فرق انسانی ز حــیوانی همان علم است علم

رفع بدبختی و نادانی هـــــان علم است علم

آدمی را علم و دانش در جـــــوانی لازم است

باخبر بودن ز اســــــــــرار نهانی لازم است

گل رخان را بـا رفیقان مهربانی لازم اسـت

دوســــتان را صـــفای اصفهانی لازم است

درجوانی لازم است از علم و فن واقف شوید

تا که انـــــدر فصل پیری عالم و عارف شوید

مطلب سربسته را از معرفت کاشف شوید

حرف حق را از برای مملکت هاتف شوید

دخــــتران باید زعلم و معرفت زینت کنند

تا که با علم و ادب برشوهران خدمت کنند

با سلیقه جمله اهل خـــــــانه را راحت کنند

نه که روز و شب همین آرایش صورت کنند